محتوا و مطالب قرآن کریم

محتویات و مطالب قرآن مجید را دو نوع مى توان بیان کرد: یکى به طور خلاصه و دیگرى ، به طور مشروح . اما به طور خلاصه بدین قرار است که : از مجموع 6236 آیه قرآن کریم ، حدود 1300 آیه درباره توحید و خداشناسى است . اعم از وجود خدا، وحدانیت و صفات او. و اینکه خلقت عالم و اداره آن در دست خداست و جهان ، تک محورى ، یک قطبى و یک کانونى است :  الله لا اله الا هو الحى القوم لا تاءخذه سنة و لا نوم له ما فى السموات و ما فى الارض ...  .
و حدود 1400 آیه درباره معاد، قیامت ، مرگ و برزخ ، حشر و نشر، بهشت و جهنم و خلود است . حدود پانصد آیه درباره احکام است . از قبیل حلال و حرام ، تجارت ، جنگ و صلح ، قصاص ، حدود نماز، روزه ، حج و غیره و حدود 2000 آیه در حالات انبیاء، امتها و پیروزى حق بر باطل مى باشد. و بقیه آیات ، درباره اخلاق ، مواعظ، امثال و نظیر آنها است .
اما به طور مشروح همان است که در مقدمه تفسیر احسن الحدیث  نوشته ام . و در اینجا از آن نقل مى کنم :
1 - بیان ذات خدا، صفات خدا، یگانگى خدا و آنچه باید خدا از آن منزه باشد. و آنچه باید خدا به آن متصف باشد صفات ثبوتیه و سلبیه
2- معاد و قیامت ، حشر و نشر اموات ، زندگى در بهشت و جهنم . و ابدیت و برزخ .
3- ملائکه ، یعنى واسطه هاى فیض و نیروهاى با شعور و آگاه ، همچنین جن و شیاطین .
4- سرگذشت پیامبران یا انسانهایى که وحى الهى را دریافت کرده و به انسانهاى دیگر ابلاغ نموده اند. و میدان حق و باطلى که به وسیله آنها به وجود آمده است .
5- ترغیب و تشویق براى ایمان به خدا و معاد،و ملائکه ، پیامبران و کتب آسمانى .
6- خلقت آسمانها، زمین ، کوهها، دریاها، گیاهان ، حیوانات ، ابر، باد، باران ، شهابها، و غیره و خلقت همه عالم .
7- دعوت به پرستش خداى یگانه و اخلاص در عبادت . و کسى و چیزى را براى خدا شریک قرار ندادن .
8- احتجاجها و استدلالها در مورد خدا، قیامت ، پیامبران و نقل خبرهاى عینى در ضمن احتجاجها.
9- تقوى ، پارسى ، و تزکیه نفس ، توجه به نفس اماره و خطر وساوس ‍ نفسانى و شیطانى و نظیر آن .
10- اخلاق فردى از قبیل : شجاعت ، استقامت ، صبر، عدالت ، احسان ، محبت ، ذکر خدا، محبت خدا، شکر نعمت ، ترس از خدا، توکل به خدا، رضا به رضاى خدا، تسلیم در برابر امر خدا، تعقل و تفکر، صدق و امانت و امثال آن .
11- اخلاق اجتماعى ، از قبیل : اتحاد، توصیه بر حق و صبر، تعاون در نیکیها، امر به معروف و نهى از منکر، جهاد با مال و جان در راه خدا و تشویق بر اطعام مساکین و غیره .
12- احکام از قبیل : نماز، روزه ، زکات ، خمس ، حج ، جهاد، نذر، سوگند، بیع ، رهن ، نکاح ، هبه ، حقوق زوجین ، حقوق والدین ، طلاق ، ظهار، وصیت ، ارث ، قصاص ، حدود، قضاوت ، ثروت ، مالکیت ، حکومت ، شورا، حق فقرا و غیره .
13- حوادث و وقایع 23 ساله بعثت رسول اکرم - صلى الله علیه و آله .
14- توصیف کلى در همه اعصار از سه گروه : مؤ منین ، کافرین و منافقین .
15- توصیف قرآن در حدود پنجاه صفت : تسبیح موجودات جهان و نوع آگاهى درون موجودات ، تسبیح به خالق و آفریننده خودشان .
16- جهان و قوانین پایدار جهان ، ناپایدارى زندگانى دنیا و عدم صلاحیت آن براى اینکه ایده آل مطلوب باشد.
17- معجزات و خوارج عادات انبیا - علیهم السلام - و تاءیید کتب آسمانى مخصوصا تورات  و انجیل  و تصحیح اغلاط آن دو، و امثال این مطالب .
انسان سازى قرآن 
 کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الى النور  .
یعنى : این قرآن کتابى است که ما براى تو فرستادیم تا مردم را به امر خدا از ظلمات جهل و کفر بیرون آورى و به عالم نور رسانى .
 ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم 
یعنى : همانا این قرآن ، مردم را به راست ترین و استوارترین طریق ، هدایت مى کند.
کسى که قرآن را بخواند و معانى آن را بداند و مفاهیم آن را درست درک نماید، چنین شخصى ، اعتقاد به معاد پیدا مى کند. و مى داند که جهان و خلقت ، بدون هدف و بدون حساب و کتاب نیست ، بلکه همه اعمال وى ، خوب یا بد، عکس العمل و برگشتى خواهد داشت .
همچنین به وجود خداوند و صفات او آنچنان که قرآن معرفى مى کند آشنا شده و یقینش افزون خواهد شد. و نیز به نبوت ، امامت و نظامهاى جهان و آنچه در قرآن آمده ، معتقد خواهد شد. و آنگاه که چنین اصولى در قلب کسى جاى گرفت ، او را یک دنیا نورانیت داده و راه دنیا و آخرت را به او نشان خواهد داد. و او را یک انسان مؤ من ، متقى ، شجاع ایثارگر، فعال ، دلسوز و عابد، بار خواهد آمد.
چنانکه این آثار، در طول تاریخ قرآن ، در میلونها انسان ، جامه عمل پوشیده است و مکتب انسان ساز قرآن ، پیوسته چنین اشخاصى را تربیت کرده و مى کند  ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم  آرى اثر قرآن چنین است .

گردنه صعب العبور دنیا: گذشتن از مال و ایثار براى خدا

 فلا اقتحم العقبه و ما ادرک ما العقبه فک رقبه او اطعم فى یوم ذى مسغبه یتیما ذا مقربه او مسکینا ذا متربه بلد: 11 - 16
و او در آن گذرگاه سخت قدم ننهاد؛ و تو چه دانى که گذرگاه سخت چیست ؟ آزاد کردن بنده است یا طعام دادن در روز قحطى ، خاصه به یتیمى که خویشاوند باشد، یا به مسکینى خاک نشین .اقتحام  قرار گرفتن در وسط سختى مخوف است ؛ و نیز دخول به چیزى و گذشتن از آن با شدت و مشقت است .العقبه  به معنى گردنه و راهى در قله کوه است ؛ و اقتحام العقبه  اشاره است به انفاقهایى که براى انفاقکر بسیار دشوار است . فک  یعنى جدا کردن . پس فک رهن  یعنى خلاص کردن آن ؛ و فک رقبه  یعنى آزاد کردن برده .
مسغبه  از ماده سغب  به معناى گرسنگى و قحطى است .
مقربه  از ماده قرب  به معناى قرابت و خویشاوندى است .
و متربه  از ماده تراب  به معناى خاک نشینى از شدت فقر است .
صاحب تفسیر المیزان معتقد است که تفسیر العقبه  به فک رقبه و اطعام در روز قحطى جنبه مثال دارد، نه انحصار، و به سبب اهمیتى که دارد و عنایت بیشترى که خداى تعالى به آن دارد ذکر شده است .در هر حال عبور از این گردنه صعب العبور و از این راه سنگلاخ و دشوار جز با اصلاح نگاه به دنیا ممکن نیست .
نگاه صحیح به دنیا
دنیا را براى دنیا نخواستن و دنیا را براى تحصیل آخرت و خریدارى زندگى پایدار و برتر به خدمت گرفتن نگاهى است که با آن مى توان از این گردنه سخت به سلامت عبور کرد. الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها دنیا براى رسیدن به آخرت آفریده شد، نه براى رسیدن به خود. این گونه نگاه ، یعنى نگاه آلى نه استقلالى ، ایثار و انفاق را بر انسان آسان مى کند و او موفق مى شود تا از این راه دشوار و گردنه سخت بگذرد. در این نگاه ، دنیا نه تنها مذموم نیست ، بلکه ممدوح مى شود تا از این راه دشوار و گردنه سخت بگذرد. در این نگاه ، دنیا نه تنها مذموم نیست ، بلکه ممدوح مى شود: همانا دنیا سراى راستى براى راست گویان و خانه تن درستى براى دنیا شناسان و خانه بى نیازى براى توشه گیران و خانه پند براى پندآموزان است . دنیا سجده گاه دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان الهى و فرودگاه وحى خدا و جایگاه تجارت دوستان خداست که در آن رحمت خدا را به دست آورند و بهشت را سود برند.  اما دنیاى مذموم دنیایى است که آن را براى خودش بخواهد و نگاه استقلالى به آن داشته باشند نه آلى . قطعا صاحبان این نگاه نمى توانند از این گردنه سخت دنیا بگذرند. براى آنان ، انفاق خسارت و زیان و کم شدن است و گذشت و ایثار بى معناست . به این روایت امام صادق علیه السلام توجه بفرمایید که حضرتش چه زیبا و رسا دنیاى استقلالى مذموم را به تصویر کشیده اند: دنیا به منزله تصویرى است که سر آن تکبر و چشمش حرص و آزمندى و گوشش طمع و زبان و ریا و دستش شهوت و پایش خودپسندى و قلبش غفلت و رنگش فنا و حاصلش نابودى است . از این که قرآن در میان همه اعمال صالح و برنامه هاى عبادى و سازنده انسان انفاق مال و ایثار دارایى را گردنه سخت دنیا معرفى کرده است ، اهمیت این کارها و محبوبیت آنها در نزد خداوند نمایان مى شود. امام صادق علیه السلام مى فرمایند: هر کس مسلمانى را غذا دهد تا سیر شود از پاداش آخرت او جز پروردگار جهانیان هیچ کس خبر ندارد، نه فرشته اى و نه پیامبرى . آن گاه این آیه را تلاوت فرمود: او اطعام فى یوم ذى مسغبه
نکته : فى یوم ذى مسغبه  یعنى در روزى سخت . شاید اشاره به این باشد که بهترین عمل ، بلکه سخت ترین عمل ، انفاق در روز تنگ دستى است ؛ مانند امیرالمومنین و خانواده گرامى اش که با اینکه قرض کرده بودند تا نانى براى افطار بخورند، آن را به مسکین و یتیم و اسیر دادند: و یطعمون الطعام على حب

جلوه هاى عملى و رفتارى یاد خدا

در عمل نیز ثابت شده کسانى که به خداوند تکیه مى کنند و یاد او را در دل زنده مى دارند، همواره از آرامش و اطمینان وصف ناپذیرى بر خوردارند.اینان در بحرانى ترین مراحل زندگى و در مواجهه با سهمگین ترین حوادث و رخدادها، خم به ابرو نمى آورند. نمونه بارز آنها در زمان ما، که خداوند متعال نعمت بزرگ وجودش را به ما ارزانى داشت و به حق الگویى جاودانه براى ما بوده و خواهد بود، اما را حل ، رضوان الله علیه ، است . آن بزرگوار در بحرانى ترین و سهمگین ترین حوادثى که براى شخص ایشان و یا جامعه پیش مى آمد، خم به آبرو نمى آورد و آرامش خود را از دست نمى داد روزها و ماه هاى بسیارى بر امام علیه رحمة الله گذشت که خطر از هر سو او را محاصره کرده بود و در روى زمین پشتیبانى نداشت و دور از شهر و دیار خود، از این کشور به آن کشور مى رفت و کسى به ایشان پناه نمى داد. آن بزرگوار از همه امکانات ظاهرى منقطع بود و هیچ وسیله اى در اختیار نداشت که در برابر خطرهاى احتمالى از خود دفاع کند. از جمله پر مخاطره ترین ساعت ها و دقایق عمر حضرت امام رحمة الله زمانى بود که پس از چهارده سال تبعید با هواپیما به کشور باز مى گشت ، در آن شب بحرانى خطرها ایشان را احاطه کرده بود؛ چرا که فضا، هواپیما و باند فرودگاه ، همه در اختیار دشمن بود و هر لحظه براى ایشان احتمال خطر جدى وجود داشت . ممکن بود هواپیماى ایشان را هدف موشک قرار دهند و یا در فرودگاه ایشان را به قتل برسانند. با همه این احوال و با این که هیچ تاءمینى نداشتند، در هواپیما در کمال آرامش استراحت کردند و خوابیدند و وقتى از ایشان سؤ ال شد که این که به وطن خود بر مى گردید چه احساسى دارید، فرمودند: احساسى خاصى ندارم ! اگر براى ما خطرى کوچک پیش آید آرامش و طاقت خود را از دست مى دهیم و از فرط ناراحتى از شب تا صبح خوابمان نمى برد. اما آن رادمرد با این که همه دنیا علیه او بودند، خم به ابرو مى آورد و همه آن تهدیدات را پوچ و بى اثر مى دید. وقتى که شبانه به خانه ایشان در قم ریختند و دستگیرشان کردند و به تهران بردند، افسران و ماءموران امنیتى که در ماشین همراه ایشان بودند از ترس مى لرزیدند. گویا ایشان فرموده بود:شما که مرا دستگیر کرده اید، چرا مى ترسید؟ هم چنین ایشان در یکى از مناسبت ها فرموده بودند: و الله تا به حال از چیزى نترسیده ام ! خداوند متعال این نمونه ها را به ما ارائه کرد تا دریابیم که ذکر خدا و توجه به او چه اکسیر و کیمیایى است که همه عظمت ها در برابر آن آب مى شوند و همه قدرت ها در مقابل آن ذوب مى گردند. خدا داراى عظمت و بى نهایت است و هیچ قدرتى نمى تواند در برابر عظمت و قدرت لایزال الهى قد برافرازد.کسى که چنین منبع عظیمى ارتباط بر قرار کند و دل به او سپرده ، در برابر خطرها احساس ضعف نمى کند و شکست ناپذیر مى گردد.انسان موجودى بسیار ضعیف است و از خود استقلالى ندارد. تمامى حرکات و سکنات انسان وابسته به قدرت الهى و حیات و بقایش در گرو اراده و مشیت او است . از این رو انسان باید در برابر خداوند احساس ‍ خردى و کوچکى و ذلت و حقارت کند؛ چنان که قرآن در وصف مؤ منان مى فرماید:
انما المومنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا و على ربهم یتوکلون ؛ مؤ منان همان کسانى اند که چون خدا یاد شود دل هایشان بلرزد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید، و بر پروردگار خود توکل مى کنند.مؤ منان از یک سو، با اتکاى بر خداوند در برابر همه قدرت ها و نیروهاى عالم چون کوهى استوار مى ایستند و خم به ابرو نمى آورند؛ اما هم ایشان به وقت یاد و ذکر خدا و قرار گرفتن در برابر عظمت لایزال الهى درهم مى شکنند و رعشه و لرزه اندامشان را فرا مى گیرد. نمونه کامل چنین مؤ منانى ، کسانى چون امیرالمؤ منین على علیه السلام هستند. آن حضرت که در شهامت و شجاعت بى نظیر بود، وقتى در محراب عبادت مى ایستاد زا عظمت الهى به خود مى لرزید سایر امامان علیه السلام نیز که از قدرت هاى غیر الهى نمى هراسیدند، هنگامى که در برابر خداوند قرار مى گرفتند و حتى پیش از نماز و به هنگام گرفتن وضو رنگ رخسارشان دگرگون مى گشت و از خود بى خود مى شدند. برخى نسبت به بروز این دو حالت متفاوت و به ظاهر متضاد این سؤ ال را مطرح کرده اند که چگونه خداوند از یک سو مى فرماید: یاد خدا موجب اطمینان و آرامش دل مى گردد و از سوى دیگر مى فرماید یا خدا موجب تر در برابر خداوند مى گردد؟ پاسخ این سؤ ال چنان که بدان اشاره رفت این است که موضوعى و مورد دو فرموده خداى متعال متفاوت است . در مورد اول ، فرد خود را در برابر قدرت هاى غیر الهى مى یابد و با یاد خدا و تکیه بر قدرت لایزال هستى بخش از آنها نمى هراسد؛ چون مى داند که خداوند داراى قدرت برتر، در برابر قدرت هاى شیطانى قرار دارد و با اتصال به این قدرت لایزال ، در برابر هیچ قدرتى شکست نمى خورد. اما وقتى خود را برابر خداوند مى بیند در پیشگاه عظمت بى نهایت الهى به خود مى لرزد.
البته وجود چنین حالت هاى متضادى به صورت متناوب در عموم مؤ منان ، قابل انکار نیست ، اما هم زمانى تحقیق چنین حالاتى و جمع بین آنها تنها مورد اولیاى خاص خدا و سالکانى صادق است که به مقام جمع الجمعى و درک و شهود گوهر و لب کمالات و فضایل دست یافته اند.
براى چنین کسانى درک این حالات متضاد به صورت جمعى میسر مى گردد گرچه ما به چنین مقامى نرسیده ایم و حقیقت آن را درک نکرده ایم ، اما وجود چنین مقامى را باور داریم و آن را توجیه پذیر مى دانیم : مرحوم علامه طباطبایى رحمة الله در توجیه ترتب دو حالت مذکور بر یاد و ذکر خداوند مى فرماید: هنگامى که انسان مشغول کارى است و توجهشکاملا معطوف به امور دنیوى است . اگر، ناگهان آیه قرآنى تلاوت شود یا صداى اذان به گوشش برسد، در اثر انتقال ناگهانى از حالتى به حالت دیگر، حالت اضطراب و ترس گونه اى به او دست مى دهد اما وقتى توجه او به خداوند تداوم یافت و با یاد خدا انس گرفت ثبات و آرامش بر ذهن و قلب او حاکم مى گردد. و قرآن کریم در سوره زمر به همین مساءله اشاره کرده است .
الله نزل اءحسن الحدیث کتابا متشابها مثانى تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الى ذکر الله ...؛ خدا زیباترین سخن را به صورت کتابى متشابه ، متضمن وعده و وعید، نازل کرده است . آنان که از پروردگارشان مى هراسند، پوست بدنشان از آن مى فراشد (موى بر اندامشان راست مى شود)، سپس پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم مى گردد. بنا بر تحلیلى که ذکر کردیم ، هنگامى که مؤ منان آیات قرآن را مى شنوند، تغییر حالى مى یابند، و به جهت مواجهه با قدرت و عظمت الهى حالت بیم و ترس به آنها دست مى دهد. اما به تدریج که توجهشان متمرکز در ساحت قدس اهلى شد و با یاد خداوند ماءنوس گردیدند. آن بیم و ترس به آرامش و سکون مبدل مى گردد.
هدایت خاص خداوند 
و ما برح لله - عزت آلاؤ ه - فى البرهة بعد البرهة و فى اءزمان الفترات عباد ناجاهم فى کرهم و کلمهم فى ذات عقولهم ...
حضرت در این بخش از سخن خویش از انسان هاى آگاه ، هشیار، دین باور و حقیقت خواهى سخن مى گویند که خداوند ایشان را از این لیاقت و شرافت بر خوردار ساخته و از راه عقلشان با آنان سخن گفته و دلشان با نور هدایت خویش روشن ساخته و حقایق را به آنان نمایانده است .
به جز دیوانگان ، همه انسان ها، حتى آنها که در طریق فریب کاى و جنایت گام بر دارند، از عقل و قدرت و فکر و اندیشه بر خوردارند. هم مصلحان و انسان هاى وارسته و هم مفسدان و کسانى که سلاح هاى مرگبار مى سازند و خیل انسان هاى بى گناه را به کام مرگ مى فرستند. همه براى مقاصد خویش ‍ از قدرت فکر خود استفاده مى کنند. تفاوت در کیفیت بهره بردارى از فکر است .
خداى متعال ، بر اساس تدبیر و هدایت حکیمانه خود و پس از آزمایش ‍ انسان ها، بندگان شایسته و دوستان خود را که دلشان آماده پذیرش حق است ، بر مى گزیند و در ژرفاى دل و فکرشان با آنان سخن مى گوید. خداوند آنان را اتخاذ تصمیمات صحیح و خدا پسندانه یارى مى کند و همواره بر فهمشان مى فزاید و متناسب با ظرفیت وجودشان ، در رسیدن به قله هاى سعادت و نیک بختى یارى مى کند و به واقع ، فکر و ذهن و قدرت تدبیرشان را در اختیار خود مى گیرد.
والذین اهتدوا زادهم هدى و آتاهم تقواهم ؛
و آنان که به هدایت گراییدند خدا آنان را هر چه بیشتر هدایت بخشید و توفیق پرهیزگاریشان داد.
همه انسان ها از هدایت اولیه الهى بر خوردار مى شوند.در این میان عده اى از این هدایت استفاده مى کنند و مسیر تکامل انسانى را مى پیمایند. به همین جهت خداوند بر هدایت آنها مى افزاید. اما برخى نیز توفیق و لیاقت هدایت را از خود سلب مى کنند و کوردلى و گمراهى را بر هدایت ترجیح مى دهند:
و اءما ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمى على الهدى فاءخذتهم صاعقة العذاب الهون بما کانوا یکسبون ؛ اما ثمود را هدایت کردیم و لى آنان کوردلى را بر هدایت ترجیح دادند، پس به (کیفر) آنچه مرتکب مى شدند صاعقه عذاب خفت آور آنان را فرو گرفت