تفسیر آیه یک آیه از سوره بقره

 وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلََّئِکَةِ إِنّى جَاعِلٌ فِى الاَْرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا اءَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمآءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّى اءَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ
ترجمه آیه : 
وهنگامى که پروردگارت به فرشتگان گفت : من بر آنم که در زمین جانشینى قرار دهم . فرشتگان گفتند: آیا کسى را در زمین قرار مى دهى که در آن فساد کند و خون ها بریزد؟ در حالى که ما با حمد و ستایش تو، ترا تنزیه و تقدیس مى کنیم . خداوند فرمود: همانا من چیزى مى دانم که شما نمى دانید.نکته ها: 
 
در آیه ى قبل خواندیم که خداوند، همه ى مواهب زمین را براى انسان آفریده است . در این آیه و آیات بعد، مساءله ى خلافت انسان در زمین مطرح مى شود که نگرانى فرشتگان از فسادهاى بشر و توضیح و توجیه خداوند وسجده ى آنان در برابر نخستین انسان را بدنبال دارد.
 
فرشتگان ، یا از طریق اخبار الهى ویا مشاهده ى انسان هاى قبل از حضرت آدم علیه السّلام در عوالم دیگر یا در همین عالم ویا به خاطر پیش بینى صحیحى که از انسان خاکى ومادّى وتزاحم هاى طبیعى آنها داشتند، خونریزى وفساد انسان راپیش بینى مى کردند.
 
گرچه همه ى انسان ها، استعداد خلیفه خدا شدن را دارند، امّا همه خلیفه ى خدا نیستند. چون برخى از آنها با رفتار خود به اندازه اى سقوط مى کنند که از حیوان هم پست تر مى شوند. چنانکه قرآن مى فرماید: اولئک کالانعام بل هم اضل
 
قرارگاه این خلیفه ، زمین است ، ولى لیاقت او تا قاب قوسین او ادنى  مى باشد.
 
به دیگران اجازه دهید سؤ ال کنند. خداوند به فرشتگان اذن داد تا سؤ ال کنند و گرنه ملائک ، بدون اجازه حرف نمى زنند و فرشتگان مى دانستند که براى هر آفریده اى ، هدفى عالى در کار است .سؤ ال : چرا خداوند در آفرینش انسان ، موضوع را با فرشتگان مطرح کرد؟
پاسخ : انسان ، مخلوق ویژه اى است که ساخت مادّى او به بهترین قوام بوده : احسن تقویم  و در او روح خدایى دمیده شده و بعد از خلقت او خداوند به خود تبریک گفته است : فتبارک اللّه
سؤ ال : خدایى که دائما حاضر، ناظر وقیّوم است چه نیازى به جانشین وخلیفه دارد؟
پاسخ : اوّلاً جانشینى انسان نه به خاطر نیاز و عجز خداوند است ، بلکه این مقام به خاطر کرامت و فضیلت رتبه ى انسانیّت است . ثانیاً نظام آفرینش بر اساس ‍ واسطه هاست . یعنى با اینکه خداوند مستقیما قادر بر انجام هر کارى است ، ولى براى اجراى امور، واسطه هایى را قرار داده که نمونه هایى را بیان مى کنیم :
 
با اینکه مدبّر اصلى اوست : اللّه الّذى ... یدبّر لکن فرشتگان را مدبّر هستى قرار داده است . فالمدبّرات اءمرا
 
با اینکه شفا بدست اوست ؛ فهو یشفین  امّا در عسل شفا قرار داده است . فیه شفاء
 
با اینکه علم غیب مخصوص اوست ؛ انّما الغیب للّه  لکن بخشى از آن را براى بعضى از بندگان صالحش ظاهر مى کند. الاّ مَن ارتضى من رسول
پس انسان مى تواند جانشین خداوند شود و اطاعت او همچون اطاعت از خداوند باشد. من یطع الرّسول فقد اءطاع اللّه  و بیعت با او نیز به منزله ى بیعت با خداوند باشد. انّ الّذین یبایعونک ... انّما یبایعون اللّه  و محبّت به او مثل محبّت خدا باشد. من احبّکم فقد احبّ اللّه
 
براى قضاوت درباره ى موجودات ، باید تمام خیرات و شرور آنها را کنار هم گذاشت و نباید زود قضاوت کرد. فرشتگان خود را دیدند که تسبیح و حمد آنها بیشتر از انسان است . ابلیس نیز خود را مى بیند و مى گوید: من از آتشم و آدم از خاک و زیر بار نمى رود. امّا خداوند متعال مجموعه را مى بیند که انسان بهتر است و مى فرماید: انّى اعلم مالا تعلمون پیام ها: 
1- خداوند ابتدا اسباب زندگى را براى انسان فراهم کرد، سپس او را آفرید. خلق لکم ما فى الارض جمیعا ... اذقال ربک للملائکه
2-  آفرینش ملائکه ، قبل از آدم بوده است . زیرا خداوند آفریدن انسان را با آنان در میان گذاشت .3-  انتصاب خلیفه و جانشین و حاکم الهى ، تنها بدست خداست . انّى جاعل فى الارض خلیفة 4-  انسان ، جانشین دائمى خداوند در زمین است . جاعل
5-  انسان مى تواند اشرف مخلوقات و لایق مقام خلیفة اللهى باشد. جاعل فى الارض خلیفة 6-  ملائکه ، فساد و خونریزى را کار دائمى انسان مى دانستند. یفسد... ویسفک
7-  حاکم و خلیفه ى الهى باید عادل باشد، نه فاسد و فاسق . خلیفه نباید یفسد فى الارض  باشد.8-  طرح لیاقتِ خود، اگر بر اساس حسادت نباشد، مانعى ندارد. و نحن نسبّح بحمدک و نقدّس ‍ لک 9-  عبادت و تسبیح در فضاى آرام ، تنها ملاک و معیار لیاقت نیست . نحن نسبّح 1-   به خاطر انحراف یا فساد گروهى ، نباید جلوى امکان رشد دیگران گرفته شود. با آنکه خداوند مى دانست گروهى از انسان ها فساد مى کنند، امّا نعمت آفرینش را از همه سلب نکرد.11-  مطیع و تسلیم بودن با سؤ ال کردن براى رفع ابهام منافاتى ندارد. اءتجعل فیها
12-  خداوند فساد و خونریزى انسان را مردود ندانست ، لکن مصلحت مهمتر و شایستگى و برترى انسان را طرح نمود. انى اعلم ما لاتعلمون 13-   توقّع نداشته باشید همه ى مردم بى چون و چرا، سخن یا کار شما را بپذیرند. زیرا فرشتگان نیز از خدا سؤ ال مى کنند. قالوا اءتجعل فیها
14-   علوم و اطلاعات فرشتگان ، محدود است . مالا تعلمون

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد