تفسیر آیاتى از قرآن کریم

ملاعبدالرزاق  عارف کاشى پیرامون آیه لن تنالوا البر حتى تنفقوا مماتحبون  گفت : هر عملى که صاحبش را به خدا نزدیک کندن نیکى  است و نزدیکى به خدا حاصل نمى شود، مگر به دورى جستن از آن چه که جز خداست . پس ، کسى که چیزى را دوست دارد، به همان اندازه از خدا محروم شده است و این شرک خفى است . به سبب تعلق محبتش به غیر خدا. چنان که پروردگار گفت : من الناس من یتخذ من دون الله اندادا یحبونهم کحب الله  یعنى : برخى از مردم براى خدا انبازانى قرار مى دهند و آن را آنچنان دوست مى دارند، که خدا را دوست مى دارند و بدینسان  خود را بدان محبت مخصوص گردانیده و به سه وجه از خداوند دور شده است . پس اگر آن محبوب را ویژه خدا کند و تصدقش کند و آن را از دست دهد، دورى از بین مى رود و نزدیکى حاصل مى شود و اگر جز این کند، حتى اگر غیر از آنچه دوست داشته است ، دو چندان صدقه کند، به نیکى نایل نخواهند شد. زیرا، خدا از شیوه انفاق او آگاهست . هر چند که دیگران آگاه نیستند.سخن عارفان و پارسایان
زاهدى گفت : آخرت را سرمایه خویش ساز! پس ، آن چه از دنیا به تو بهره شود، سود توست .از سخنان محمد بن حنیفه که - خدا از او خوشنود باد!-: آن که ارجمندى خویش در یابد، دنیا به نزد او ناچیز است .کسى گفته است : اى آدمى زاد! روزگار تو اندک است ، و هر روز که بگذرد بخشى از زندگى تو رفته است .

به مناسبت ایام فاطمیه زهرا مرو - زهرا مرو

بریز اسماء کمی آبی، به رنگ آه و بی‌تابی
در این یلدای مهتابی، ولی آهسته آهسته
بده مهلت بر این حیدر، که گشته واله و مضطر
بگرید پای این پیکر، ولی آهسته آهسته
بگریید ای عزیزانم، بر این دستان لرزانم
بر این شامِ غریبانم، ولی آهسته آهسته
بیا زینب، بیا جانم، حسین ای دیده گریانم
حسن شمع شبستانم، ولی آهسته آهسته
نگاهی با دو چشمِ تر، نما بر پیکر مادر
بنالید ای گلان یک سر، ولی آهسته آهسته
ببین پهلوی بشکسته، ببین جسمِ کفن بسته
ببین زهرا دل خسته، ولی آهسته آهسته
بَرَم او را بر این شانه، به دلْ خونی از این خانه
به این حالی غریبانه، ولی آهسته آهسته

علت گریه حضرت على (علیه السلام ) و نماز شب حضرت فاطمه و حضرت زین

ابودردا روایت کرده که شبى امیر المومنین (علیه السلام ) را دیدم که از مردم کناره گرفته و در مکان خلوتى مشغول مناجات با پروردگار است در حالى که او در محراب عبادت ایستاده بود اشکهایش بر روى صورتش مى غلطید مانند مار گزیده به خود مى پیچید و مانند مصیبت دیده ها گریه مى کرد و مى گفت : ((آه آه از توشه اندک و سفر طولانى و انیس و همنشین کم آه از آتشى که جگرها را بریان کند و پوست بدن را برکند، آه از آتشى که خرمن گستراند.)) ناگاه دیدم صدا خاموش شد و گفتم حتما حضرت را خواب دیدم برده است رفتم تا آن حضرت را بیدار کنم چون ایشان را حرکت دادم دیدم همچون چوب خشک شده است ، گفتم بلکه امام از دنیا رفته است و به خانه آن حضرت رفتم و فاطمه (علیه السلام ) را از این امر آگاه ساختم ، ایشان فرمودند: این حالتى است که از ترس خدا هر شب بر او عارض ‍ مى شود)) پس واى بر حال ما که اینگونه به نمازهاى واجبمان کم توجهى کمى مى کنیم چه رسد به سایر عبادات . واى به حال ما که هنوز باور نکرده ایم باید توشه فراوانى براى راه طولانى برداریم . نماز شب حضرت زهرا (علیها السلام )امام حسن مجتبى (علیه السلام ) مى فرماید: در دوران کودکى شبى بیدار ماندم و به نظاره مادرم زهرا (علیها السلام ) در حالى که مشغول نماز شب بود گذراندم . پس از اینکه نمازش به پایان رسید متوجه شدم که در دعاهایش یک یک مسلمین را نام مى برد و آنها را دعا مى کند، خواستم بدانم که درباره خودش ‍ چگونه دعا مى کند اما با کمال تعجب دیدم که براى خود دعا نکرد.
فردا از او سوال کردم : چرا براى همه دعا کردى ، اما براى خودت دعا نکردى ؟)) فرمود: ((یا بنى الجار ثم الدار)) پسرم ، اول همسایه بعد خودت . پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله ) فرمودند: ((اما دخترم فاطمه علیها السلام پس به راستى که او سیده زنان عالمیان از اولین و آخرینشان مى باشد.)) تا آنجا که فرمود: زمانى که در محرابش در مقابل پروردگار - جل جلاله - مى ایستد، نورش براى ملائکه ها پرتو افکنى مى کند، آن چنان که ستارگان آسمان براى اهل زمین نور افکنى مى نمایند و خداوند متعال به ملائکه هایش مى فرماید: ((اى ملائکه من بنگرید به امه و کنیز من فاطمه سیده کنیزانم ، که در مقابل من به عبادت ایستاده ، به طورى که بدنش از ترس مقام من مى لرزد. و با تمام وجود و قلبش بر عبادت و اطاعتم روى آورده ، شما فرشتگانم را شاهد مى گیریم که شیعیان فاطمه (علیها السلام ) را از آتش جهنم ایمن گردانیدم .)) البته به شرطى که ما از پیروان راستین آن بانوى بزرگ اسلام باشیم .
 نماز شب حضرت زینب (علیها السلام )امام زین العابدین (علیه السلام ) فرمود ((هرگز ندیدم که نماز شب و تهجد عمه ام زینب (علیها السلام ) ترک شود، حتى شب یازدهم محرم (و بعد از آن همه خستگى ها و داغ ها و رنج ها) و شب هاى بعد در طول اسارت از کربلا تا کوفه و شام فقط یک شب دیدم عمه ام در حالت خسته نشسته به نماز شب مشغول است . گفتم : ((عمه جان ! نماز شب در حالت ایستاده دارى فضیلت بیشترى است در پاسخ فرمود: مى دانم ، اما سه روز است که چون سهم آذوقه و غذا و آبى که به داده اند براى بچه ها کم بود، من سهم خود را نیز بین بچه ها تقسیم کرده ام ، و اینک دیگر قوت و رمقى برایم نمانده تا نماز شب را ایستاده به جاى آورم .))