فواید دعا در حق اما زمان عج

 
میرزا محمد تقى موسوى اصفهانى مى گوید: در بیان بعضى از فواید دعا کردن به آن حضرت ، و ظهورش را از خداوند عالم جل شاءنه  طلب نمودن ، آیات و اخبار فراوانى رسیده است ، که من در اینجا به ذکر فایده ى آن اکتفا مى کنم :اول : باعث طول عمر مى شود؛ چنان که در خصوص دعاى دوم که بعد از هر نماز واجب باید خواند، از حضرت صادق ع  روایت شده است.
دوم : دعا به آن حضرت ، نوعى اداى حق ایشان است . از حضرت امیر المؤ منین ع  روایت شده است که فرمود: اداى حق مؤ من ، بهترین اعمال است . پس چون آن جناب ، رئیس و بهترین همه مؤ منان است ، اداى حق حضرتش ، اهم اعمال و افضل آنهاست .سوم : دعا در حق آن جناب ، سبب رسیدن شفاعت حضرت رسول ص  است ؛ چنان که از خود آن حضرت روایت شده است ، و از بعضى احادیث استفاده مى شود که ، موجب فایز شدن به شفاعت حضرت صاحب الاءمر ع  است . چهارم : خدا دعا کننده به آن حضرت را یارى مى کند؛ زیرا دعاى به آن جناب ، نوعى از یارى اوست ، و یارى وى ، یارى خداست . و حق تعالى فرمود: و لینصرى الله من ینصره ... یعنى : خدا البته یارى مى فرماید، هر کس که او را یارى کند.پنجم : باعث سرور آن جناب مى شود. امام صادق ع  مى فرماید: هیچ عبادتى نزد خداوند بهتر از مسرور ساختن مؤ من نیست . ششم : اگر تو آن حضرت را دعا کنى ، باعث مى شود که ایشان نیز تو را دعا کنند. امام رضا ع  فرمودند: ما را بر شما حقیست ، که چون آن را ادا نمایید، بر ما حق پیدا مى کنید، و ما هم ثواب آن را به شما ادا مى نماییم . هفتم : ثواب دعاى شما، عاید همه مؤ منین و مؤ منات مى شود، چون خیر ظهور آن حضرت به همه مى رسد.هشتم : دعاى به آن حضرت ، دلیل بر اظهار محبت و دوستى به آن جناب است . ایشان به ذریه ى پیامبر ص  مى باشند، و محبت به ذریه ى آن حضرت ، امر خدا و مزد رسالت پیامبر است . نهم : دعا در طلب آن حضرت خیرخواهى براى خداست ، خیرخواهى براى پیغمبر است ، خیر خواهى براى کتاب خداست ، خیر خواهى براى دین خداست ، خیر خواهى براى جماعت مسلمانان است . پیامبر ص  فرمودند: هر کس این پنج صفت را داشته باشد، من بهشت را براى او ضمانت مى کنم . دهم : دعا به آن حضرت ، باعث عبور از پل صراط است ، به سلامتى . یازدهم : دعا در زمان غیبت حضرت ، باعث رفع بلا از شخص مى شود. امام عصر عج  مى فرمایند: پس براى ما بسیار دعا کنید؛ زیرا فرج و گشایش ‍ امور شما در آن است . دوازدهم : ثواب جهاد در رکاب پیغمبر ص  و على ع  را دارد. سیزدهم : چون حضرت حجت عج  ظهور کنند، طلب خون سیدالشهدا ع  مى نمایند. پس هرگاه طلب ظهور آن حضرت کنى ، در ثواب آن عمل شریک خواهى بود.چهاردهم : باعث نجات از هلاکت در زمان غیبت مى شود. پانزدهم : کردارهاى بد او به کردارهاى نیک مبدل مى شود: ان الحسنات یذهبن السیئات .شانزدهم : دعا در حق امام زمان عج  تمسک به ثقلین کتاب و عترت  است . پیامبر فانها من تقوى القلوب . یعنى : کسى که شعایر و نشانه هاى الهى را بزرگ و محروم بدارد، چنین کارى نتیجه پاکى دلهاست .هجدهم : این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها و وسعت روزیست .نوزدهم : تشرف به دیدار آن حضرت در بیدارى یا خواب ، و رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت . امام صادق ع  فرمود: هر کس چهل صبح دعاى عهد را بخواند، از یاران امام زمان خواهد بود.بیستم : شایستگى دریافت احادیث ائمه ى اطهار علیهم السلام  را مى یابد.

پاداش و اوصاف زاهدان

یا أحْمَدُ! هَلْ تَعْرِفُ ما لِلزّاهِدِینَ عِنْدِی؟قالَ: لا یا رَبِّ.قالَ: یُبْعَثُ الْخَلْقُ وَیُناقَشُونَ الْحِسابَ وَهُمْ مِنْ ذلِکَ آمِنُونَ.إنَّ أدْنى ما أُعْطِی الزّاهِدِینَ فِی الاْخِرَةِ أن أُعطِیَهُمْ مَفاتِیحَ الجِنانِ کُلَّها حَتّى یَفْتَحُوا أیَّ باب شاءُوا وَلا أحْجُبَ عَنْهُمْ وَجْهِی وَلاَنْعَمَنَّهُمْ بِألْوانِ التَّلَذُّذِ مِنْ کَلامِی وَلاَُجْلِسَنَّهُمْ فِی مَقْعَدِ صِدْق وَأُذَکِّرَهُمْ ما صَنَعُوا وَتَعِبُوا فِی دارِ الدُّنْیا وَأفْتَحُ لَهُمْ أرْبَعَةَ أبْواب، باباً یَدْخُلُ عَلَیْهِمُ مِنْهُ الْهَدایا بُکْرَةً وَعَشِیّاً مِنْ عِنْدِی، وَباباً یَنْظُرُونَ إلَى الظّالِمِینَ کَیْفَ یُعَذَّبُونَ، وَباباً یَدْخُلُ عَلَیْهِمْ مِنْهُ الْوَصائِفُ وَالْحُورُ الْعِینُ.

اى احمد! آیا مىدانى که پاداش زاهدان نزد من چیست؟ عرض کرد: خیر، اى پروردگار من.فرمود: مردم محشور مىشوند و در حساب آنها مناقشه و دقّت مىشود ولى آنان از این امر در امان هستند.کمترین چیزى که به زاهدان مىدهم آن است که کلیدهاى بهشت را عطایشان مىکنم تا از هر درى که خواستند وارد بهشت شوند.و میان جمال خودم و آنان پردهاى قرار نمىدهم.لذّتهاى گوناگون گفتگوى با خودم را به آنان مىچشانم و آنها را در جایگاه صادقان مىنشانم و کارهاى دنیا و رنجهایى را که کشیدهاند به یادشان مىآورم و چهار در به رویشان مىگشایم; از یک در هدایاى من به آنها مىرسد، از در دیگر به من هرگونه که بخواهند و بدون هر مانعى نگاه مىکنند و از یک در به آتش دوزخ و ظالمانى که عذاب مىشوند مىنگرند و از در دیگر نیز دختران نوجوان و حورالعین (زنان فراخ چشم) بر آنان وارد مىشوند.
اوصاف زاهدان فَقالَ: یا رَبِّ! مَنْ هـؤُلاءِ الزّاهِدُونَ الَّذِینَ وَصَفْتَهُمْ؟قالَ: اَلزّاهِدُ هُوَ الَّذِی لَیْسَ لَهُ بَیْتٌ یَخْرَبُ فَیَغْتَمَّ لِخَرابِهِ وَلا لَهُ وَلَدٌ یَمُوتُ فَیَحْزُنَ لِمَوْتِهِ وَلا لَهُ شَیْءٌ یَذْهَبُ فَیَحْزُنَ لِذِهابِهِ وَلا یَعْرِفُهُ إنْسانٌ لِیَشْغَلَهُ عَنِ اللهِ طَرْفَةَ عَیْن وَلا لَهُ ثَوْبٌ لَیِّنٌ.یا أحْمَدُ! إنَّ وُجُوهَ الزّاهِدِینَ مُصْفَرَّةٌ مِنْ تَعَبِ اللَّیْلِ وَصَوْمِ النَّهارِ وَألسِنَتَهُمْ کَلالٌ مِنْ ذِکْرِ اللهِ تَعالى.قُلُوبُهُمْ فِی صُدُورِهِمْ مَطْعُونَةٌ مِنْ کَثْرَةِ صَمْتِهِمْ.قَدْ أعْطَوُا الَْمجهُودَ مِنْ أنْفُسِهِمْ لا مِنْ خَوْفِ نار وَلا مِنْ شَوْقِ جَنَّة.وَلکِنْ یَنْظُرُونَ فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَالاْرْضِ فَیَعْلَمُونَ أنَّ اللهَ سُبْحانَهُ أهْلٌ لِلْعِبادِة.

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) عرض کرد: خداوندا! این زاهدان که توصیفشان کردى چه کسانى هستند؟فرمود: زاهد آن کسى است که خانه اى ندارد که اگر خراب شد، غم بخورد.
فرزندى ندارد که اگر مُرد، محزون شود و هیچ چیز ندارد که اگر از دست رفت، غصه بخورد و هیچکس را نمىشناسد که او را لحظهاى از یاد خدا غافل کند.
غذاى اضافى ندارد که از او بطلبند و لباس نرم نمىپوشد.
اى احمد! چهره اهل زهد، از شب زندهدارى و روزه، زرد و زبان آنها از شدّت ذکر خداوند، خسته شده است.
قلبهاشان در سینههایشان، از مداومت سکوت، مجروح شده است.
آنان هرچه در توان دارند (در عبادت) کوشش مىکنند ولى نه به خاطر ترس از جهنم یا شوق بهشت، بلکه در ملکوت آسمان و زمین مىنگرند و مىیابند که خداوند سبحان شایسته عبادت است.

سرگذشت بیت‏اللّه

«اِنَّ أوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مَبارکا وهُدیً لِلْعالَمین». ای خداوندگارم! توپروردگار این دعوت تامّی واین واقعیت صلاتی که تحقق یافته. وکامل‏ترین مراتب یقین در آیه «الذین آمنوا وتَطْمَئِنّ قلوبهم بِذِکْرِ اللّه ألا بِذکر اللّهِ تطمئن القلوب»؛ یعنی اوّلین خانه‏ای که برای عبادت مردم مقرّر گشت، حرم بکّه (مکّه) است که برای عبادت مجتمع گردند، واز برکات همگانی‏اش بهره‏مند شوند.  حضرت موسی وقتی به وادی مقدّس (بیابان سینا) رسید به اوخطاب شد: «فلمّا أتیها نُودیَ یامُوسی * إِنّی أَنا ربک فَاخْلَع نَعلیک إنّک بِالوادی المقدس طُوی * وأَنا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمایُوحی * إِنّنی أنا اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنا فَاعْبُدنی وأقِم الصّلوةَ لِذِکری»؛ ای موسی، من پروردگار تواَم (وتودر وادی مقدّس هستی) اَدب حضور نگه‏دار، وکفشت را بیرون کن (یعنی تعلّقاتت را از هر دو سرا به دور افکن) تا لایق مقام قُرب و قدس پروردگارت گردی و اینک که تجرّد یافتی، برگزیده من هستی، وَحی مرا گوش دار: من اللّه‏ام خدایی جز من نیست پس مرا عبادت کن: «وأَقِم الصّلوةَ لِذکری»؛ ونماز را برای ذکر ویاد من به‏پای دار (با نمازت مرا یاد کن) وکشف مولانا این است:

مرا غرض زنماز آن بود که پنهانی    حدیث درد فراق توبا توبگذارم

«الذین آمنوا وتطمئنّ قلوبهم بذکر اللّه ألا بذکر اللّه تطمئِنّ القلوب»؛ یعنی آنان که به  حقیقت ایمان آوردند، قلب‏هایشان به ذکر خدا انس گرفت تا به درجه اِطمینان رسیدند وبدانید که با ذکر خدا قلب‏ها از پریشانی می‏رهد وبه اطمینان می‏رسد. وبا ذکر مجدّد، با خدا اُنس می‏گیرند وبا انس جذبه پدید آید، وجذبه، ذکر مجدد می‏طلبد وذکر، انس افزاید، وهمچنان این دَوَران برقرار است، تا شهود حق ودوام ذکر وهَیَمان.  وبدانید که هر مرتبه‏ای از ذکر درجه‏ای از یقین را ایجاب می‏کند:  از علم الیقین وعین الیقین وحقّ الیقین: 1 ـ علم الیقین: معرفت صورت حاصله شی‏ء در نفس به آثارش مثل رؤیت پروانه آتش را 2 ـ عین الیقین: مشاهده ومعاینه شی‏ء معلوم در نفس، مثل اِحساس پروانه حرارت آتش را. 3 ـ حق الیقین: متحقق شدن به معلوم در نفس، یا شهود حق، حقیقةً در عین جمع احدی مثل آتش شدن پروانه (فنا در ذات). و کریمه: «ربنا إِنّی اسکنت مِن ذریّتی بوادٍ غَیْرِ ذی زرع عندَ بَیْتِک المُحرّم ربّنا لیقیموا الصلوة (مرکز و حقیقت صلات در کل عالم) فَاجْعَلْ أفْئِدةً مِنَ النّاس تَهوی اِلَیهِم (وطواف، جذبه خداست) وَارزُقهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرون»2 بِوادٍ غَیر ذی زَرعٍ: (الطبیعة الجسمانیة: الخالیة عن ذرع الإِدراک والمعرفة. ابراهیم دل از اسباب برید، تا به قرب حق فایز شود). عند بیتک المحرّم؛ أی القلب (الذی هوحَرَمُ اللّه، وهوالمسجد الحقیقی) ربّنا لیقیموا الصلوة (المناجاة والمکاشفة). فاجعل افئدة من الناس (الحواس) تهوی الیهم: تمیل إلیهم بالمشایعة وترک المیل إلی السِفل والبدن (وقتی دل از غیر حق قطع شد، دل‏های حق طلب به او می‏پیوندند و محبت او می‏گزینند) «إذ أوحَیْنا الی أُمّک ما یوُحی * أن اقْذِفیهِ فی التابوت فَاقْذِفیهِ فی الْیم فَلْیُلْقِه الْیَمّ بالسّاحل یَاْخُذْهُ عدوٌلی وعدوٌله وأَلْقَیْتُ عَلَیک مُحَبّةً مِنّی ولِتُصْنَعَ عَلی عینی» ذره‏ای از محبت حق، فرعون را واداشت که گهواره موسی را به ناز بجنباند. (وارزقهم من ثمرات المعارف والحقائق). «لَعَلَّهُم یَشْکُرون» (باستعمال المدرکات فی طلب الکمال)4 قال رسول اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم : «قَلْبُ  المُؤمِن بَیْن إصْبِعین مِنْ أصابِعِ الرّحمن حتی یَفتَحَ لأَحَدِهِما فَیُوَطِّنَهُ الرُّوح، فَیَکُونُ اِجْتیازُ الثانی‏مُجَرّدَ اختلاس وبِه یَتَحَقَّقُ حُکْمُ السَّعادةِ والشِقاوَة فی الاخرة».  «رَبَّنا إنّی أسْکَنْتُ مِنْ ذریَّتی بوادٍ غیرِ ذی زرعٍ عِندَ بَیْتِکَ المُحَرَّم ربّنا لِیُقیمُوا الصَّلوة»؛ شهود حضرت ابراهیم این بود که تا سکونت در وادی غیر ذی زرع است وعند بیتک المحرّم مقام قلب، اقامه صلات امکان پذیر است. زرع حظّ نفس حیوانی است وقتی از آن گذشتی وبه بیت مُحَرَّمِ قلب مُقام کردی، اقامه صلات امکان پذیر است وموائد آسمانی مهیّا، واین شهود حضرت ابراهیم، حق است در کلّ ازمنه چه قبل از ابراهیم وچه بعد از او.  ودریغا، که دنیا طلبان حوالی حرم را از زینةُ الحیوة الدنیا پر کردند، که حظّ نفس حیوانی است واگر کسی در مقام نفس وشاکله آن، که همان زینة الحیوة الدنیاست، به مکّه رفت، سفر آفاقی کرده نه سفر انفسی وبه حرم قلب واصل نشده وبه حقیقت مناسک واقامه صلات راه نیافته است (از واردات قلبی). «رَبَّنا إنّی اَسکنتُ مِن ذریّتی...» از قول ابراهیم خلیل علیه‏السلام که عرض کرد: پروردگارا، من برخی فرزندانم را در این هامون خشک ولَم یزرع سکونت دادم، نزد خانه با حرمت تو(محرّم: کار غیر خدایی در آن حرام است وبرای همه، جای امن است) تا زَرق وبرق دنیا مشغولشان نکند، وخالصانه نماز به پای دارند وعبادت توکنند. خدایا، دل‏های برخی را مشتاق ایشان کن تا در کنارشان ساکن گردند ویا از همه جا بیایند وبا ایشان انس گیرند وبه اعمال حج پردازند. پروردگارا، ایشان را از ثمرات انسانی ومعارف ربّانی روزی فرما، باشد که سپاسگزار توگردند.