دور کردن شیطان چگونه ممکن است ؟

براى دور ساختن شیطان چه تدبیرى باید کرد ؟ آیا ذکر خداى متعال و گفتن  لا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظیم  کافى است  باید بدانید که چاره دفع شیطان بستن راه هاى ورود شیطان و پاک کردن دل از صفات نکوهیده است و ذکر آنها طولانى مى شود و هدف ما در این بخش ‍ از کتاب شرح درمان صفاتى است که آدمى را هلاک مى کند و شرح هر صفتى نیاز به یک کتاب جداگانه دارد، چنان که به خواست خدا شرحشخواهد آمد، آرى هرگاه ریشه این صفات را از دل برکنى شیطان به دل وارد مى شود ولى در آن جا نمى ماند و یاد خدا مانع رفت و آمد او مى شود، زیرا حقیقت ذکر خدا در دل جایگزین نمى شود مگر پس از آباد شدن دل به تقوا و پاک شدن دل از صفات نکوهیده ، وگرنه این خدا حدیث نفس است و بر دل حکومت ندارد و سلطه شیطان را دفع نمى کند، از این رو خداى متعال فرمود:  ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا.  خداوند در این آیه آنگاه که شیطان آهنگ دل انسانى را مى کند یاد خدا را به پرهیزکاران اختصاص داده است . شیطان همانند سگ گرسنه اى است که به تو نزدیک مى شود و اگر در دستت گوشت و نانى نباشد و او را از خود برانى از تو منزجر مى شود و یک فریاد او را دفع مى کند و اگر در دستت نان و گوشت باش و سگ هم گرسنه حمله مى کند و با فریاد دفع نمى شود، بنابراین دلى که خالى از غذاى شیطان است تنها با یاد خدا شیطان از آن منزجر مى شود، ولى اگر شهوت بر دل غالب شود ذکر خدا نمى تواند شیطان را از درون دل بیرون کند، پس شیطان در درون دل مستقر مى شود. امّا دلهاى تقوا پیشگان را که از هوى و صفات نکوهیده خالى است ، شیطان به خاطر شهوتها نمى کوبد بلکه آنگاه آن را مى کوبد که غافل و از یاد خدا خالى باشد، و هرگاه به یاد خدا برگردد شیطان دور مى شود. دلیل آن یکى گفتار خداى متعال :  فاستعذ بااللّه .  و دیگر آیات و روایاتى است که راجع به ذکر خدا وارد شده است . پس اگر انتظار دارى که به محض یاد خدا شیطان از تو دور شود چنان که از تقوا پیشگان دور مى شود، انتظار محالى است و مانند کسى هستى که انتظار دارد پیش از پرهیز در حالى که معده پر از غذاست دوا بخورد و سودمند واقع شود همان طور که نوشیدن دوا براى کسى که پرهیز کرده و معده را تهى ساخته سودمند واقع مى شود، یا خدا دواست و تقوا پرهیزى است که دل را از شهوت ها خالى مى کند. پس هرگاه یاد خدا وارد دلى شود که فارغ از غیر خداست ، شیطان از آن دور مى شود چنان که بیمارى با وارد شدن دوا به معده خالى از غذا برطرف مى شود. خداى متعال فرموده است :  ان فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب .  و نیز فرمود:  کتب علیه انه من تولیه فانه یضله و یهدیه الى عذاب السعیر.  هر کس با علمش به شیطان کمک کند دوست اوست ، اگر چه با زبان خدا را یاد کند، اگر مى گویى : حدیث یاد شده بطور مطلق دلالت دارد که ذکر خدا شیطان را دور مى کند، باید درک کنى که بیشتر ادله عامى که در شرع آمده در شرایطى خاص استثنائاتى دارد که علماى دین آن را مى دانند. پس به خودت بنگر که شنیدن مانند دیدن نیست و بیندیش که آخرین درجه ذکر خدا و عبادصلّى اللّه علیه و آله همان نماز توست . پس مراقب دلت باش که در حال نماز چگونه شیطان آن را به طرف بازارها و حساب خریداران و پاسخ دشمنان مى کشاند و چگونه تو را به دره هاى دنیا و جاهاى خطرناک آن مى برد تا آنجا که هر چه از امور دنیا را فراموش کرده اى فقط در نماز به یاد مى آورى و شیطان فقط در نماز به قلبت یورش مى آورد. نماز محک دلهاست و در حال نماز است که بدیها و خوبیهاى دل آشکار مى شود. بنابراین نماز از دلهایى که آلوده به شهوتهاى دنیوى است قبول نمى شود و ناچار شیطان را از تو دفع نمى کند، بلکه گاه وسوسه ات را زیادتر مى کند چنان که گاه پیش از پرهیز، ضرر دوا براى تو بیشتر است ، پس اگر بخواهى که از شیطان رها شوى پیش از آن به وسیله تقوا پرهیز کن سپس داروى یاد خدا را به دنبال آن بیاور که شیطان از تو خواهد گریخت . از این رو وهب بن منبّه گفته است : تقوا پیشه کن و شیطان را آشکارا دشنام مده در حالى که در نهان دوست اویى و از او اطاعت مى کنى . یکى از بزرگان گوید: شگفتا از کسى که خدا را پس از آگاهى از احسانش معصیت مى کند و از شیطان لعین فرمان مى برد حال آن که از سرکشى او آگاه است ، همان طورى که خداى متعال فرموده است :  ادعونى استجب لکم   تو خداى را مى خوانى ولى به تو پاسخ نمى دهد؛ همچینین خدا را یاد مى کنى امّا شیطان از تو نمى گریزد براى این که شروط ذکر و دعا در تو نیست .به ابراهیم بن ادهم گفته شد: ما را چه شده که دعا مى کنیم و دعایمان مستجاب نمى شود با آن که خداى متعال فرموده است :  ادعونى استجب لکم ؟  گفت : براى این که دلهاى شما مرده است ، سؤ ال شد: چه چیز دل ما را میرانده است ؟ گفت : هشت خصلت : 1-حق خدا را شناختید ولى حقش را ادا نکردید 2-قرآن را مى خوانید و به حدود آن عمل نمى کنید. 3-گفتید پیامبر خدا را دوست مى داریم و سنت او را ترک کردید، 4-گفتید: از مرگ مى ترسیم و آماده مرگ نشدید، 5-خداى سبحان فرمود:  ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا   شما با شیطان در گناهان توافق کردید، 6-گفتید: از دوزخ مى ترسیم و بدنهایتان در آن افکندید، 7-گفتید: بهشت را دوست داریم و براى آن کار نکردید، 8-چون از بستر خود برخاستید عیبهایتان را پشت سر انداختید و عیبهاى مردم را در برابرتان قرار دادید در نتیجه پروردگارتان را به خشم آوردید. پس چگونه خدا جوابتان را بدهد؟