نقش زبان در رستگاری

 وَاجْعَلْ لِسَانِى بِذِکْرِکَ لَهِجاً ، وَقَلْبِى بِحُبِّکَ مُتَیَّماً ، 

« وَمُنَّ عَلَىَّ بِحُسْنِ إِجَابَتِکَ ، وَأَقِلْنِى عَثْرَتِى ، وَاغْفِرْ زَلَّتِى ، فَإِنَّکَ قَضَیْتَ عَلَى عِبَادِکَ »
«بِعِبَادَتِکَ ، وَأَمَرْتَهُمْ بِدُعَائِکَ ، وَضَمِنْتَ لَهُمُ الاِْجَابَةَ ، فَإِلَیْکَ یَا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهِى ، »
« وَإِلَیْکَ یَا رَبِّ مَدَدْتُ یَدِى ، فَبِعِزَّتِکَ اسْتَجِبْ لِى دُعَائِى ، وَبَلِّغْنِى مُنَاىَ ، وَلاَ تَقْطَعْ »
« مِنْ فَضْلِکَ رَجَائِی ، وَاکْفِنِی شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ أَعْدَائِی ، »

« خدایا ! زبانم را به ذکرت گویا کن ،

و دلم را به محبتت شیفته و شیدا فرما ، و بر من به نیکى اجابتت نسبت به دعایم منّت گذار ، و لغزشم را نادیده انگار ، و گناهم را بیامرز ; زیرا تو بندگانت را به عبادت و بندگى فرمان دادى ، و به دعا و درخواست از حضرتت امر فرمودى ، و اجابت دعا را براى آنان ضمانت نمودى ، اى پروردگارم ! فقط روى به سوى تو داشتم و تنها دست گداییم را به جانب تو دراز کردم ، پس به عزّتت سوگند دعایم را مستجاب کن ، و مرا به آرزویم برسان ، و امیدم را از احسانت ناامید مکن ، و شر دشمنانم را از جن و انس از من کفایت فرما » .

زبان

از نعمت هاى بزرگى که حضرت حق به انسان عطا کرده زبان است ; آن هم زبانى که مى تواند به وسیله ى آن سخن بگوید و آنچه را در ضمیر دارد آشکار کند  و اهداف و مقاصدش را به دیگران اعلام نماید . زبان ، به همان صورت که نیکى ها و حسناتش عظیم است زشتى ها و بدى هایش بزرگ و سنگین است ، تا جایى که حکما درباره ى این عضو گفته اند : اللِسانُ جِرمُه صَغیر وَجُرمُه عَظیم . « زبان وزنش اندک و گناهش بزرگ است » . زبان ، چنان که محدث بزرگ ، فیلسوف خبیر ، عارف عاشق ، ملا محسن فیض کاشانى در « محجة البیضاء » فرموده : قدرت ارتکاب نزدیک به بیست گناه بزرگ را چون غیبت ، تهمت ، سخن چینى ، استهزاء به دیگران ، شایعه پراکنى ، دروغ ، فحش ، تحقیر مردم و . . . دارد . قرآن جز ده نوع گفتار را به زبان اجازه نداده است . انسان اگر زبانش گویاى به آن ده نوع گفتار باشد ، خدا را با آن بندگى کرده ، و اگر گفتارى جز آن ده گفتار را داشته باشد آن را به گناه آلوده و در حقیقت شیطان را بندگى کرده است .

1 ـ قول حسن . 2 ـ قول احسن . 3 ـ قول عدل . 4 ـ قول صدق . 5 ـ قول کـریم . 6 ـ قـول لـیّن . 7 ـ قـول ایـمان . 8 ـ قـول سدید . 9 ـ قول معروف . 10 ـ قـول بلیغ .

قول حسن ، خوش زبانى با مردم است .

قول احسن ، دعوت مردم به سوى خداست .

قول عدل ، شهادت و گواهى در دادگاه است .

قول صدق ، سخن راست و ذکر خیر گذشتگان مؤمن در جامعه ى موجود است .

قول کریم ، سخن گفتن با پدر و مادر است .

قول لین ، سخن به وقت امر بمعروف و نهى از منکر است .

قول ایمان ، اقرار به یگانگى خدا و رسالت پیامبر است .

قول سدید ، سخن به صواب گفتن در هر جوّ و شرایطى است .

قول معروف ، سخن گفتن با ایتام و خانواده است .

قول بلیغ ، سخن رسا و مؤثر و آمیخته به موعظه و حکمت و برهان است .

انسان مى تواند با این ده نوع گفتار به تجارتى وارد شود که سودش را جز خدا کسى نمى داند . شرح این ده حقیقت ، کتابى مستقل و جداگانه مى طلبد . در اینجا تنها به پاداش قول احسن که هدایت مردم به سوى خداست اشاره مى شود و تفصیل بقیّه ى اقوال به رساله اى جداگانه واگذاشته مى شود . رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) زمانى که امیرالمؤمنین (علیه السلام) را براى هدایت مردم یمن و دعوت آنان به خدا گسیل داشت فرمود : یا على ! با کسى وارد جنگ مشو تا او را به حق دعوت کنى .  وَایْمُ اللّهِ لأنْ یَهْدِىَ اللّهُ عَلَى یَدَیْکَ رَجُلا خَیرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمسُ وَغَرَبَتْ . . .  

« و سوگند به خدا اگر خدا به دست تو مردى را هدایت کند ، براى تو از آنچه آفتاب بر آن مى تابد و غروب مى کند بهتر است » . نماز بر زبان ذکر خداست ، خواندن قرآن ذکر خداست ، دعاهایى که از اهل بیت (علیهم السلام) رسیده و در زمان ها و مکان هاى خاص خوانده مى شود ذکر خداست ، سخن گفتن هماهنگ با ده موردى که در آیات قرآن آمده ذکر خداست و از همه ى ذکرها برتر و بالاتر و پرثواب تر خرج کردن زبان در هدایت گمراه به سوى دین خداست .