نسبت دین و انسان

 دین عامل و ضامن حیات انسانى بشر است . بدون دین زندگى انسان به محدوده کمالات و زندگى حیوانات و گیاهان منحصر مى شود. تنها دین است که مى تواند انسان را از سطح کمالات حیوانى و گیاهى به افق زندگى و حیات لایق انسانى برساند. قرآن کریم این حقیقت را که تنها دین مى تواند تاءمین کننده حیات ویژه انسانى باشد با بیانى بسیار زیبا این گونه اعلام مى کنند:  یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للر سول اذا دعاکم لما یحییکم . اى کسانى که ایمان آورده اید اجابت کنید خدا و رسول را هنگامى که شما را دعوت مى کنند به چیزى که آن چیز به شما حیات مى دهد. انفال 29
مفهوم آیه این مى شود که در اجابت خدا و رسول ، حیات ویژه اى براى انسان وجود دارد و به عبارت دیگر پیامبر ( صلى الله علیه و آله ) از سوى خداوند چیزى آورد، که اگر مردم به آن تمسک کنند حیات جدیدى خواهد یافت .
مفهوم مخالف این آیه این است که بدون اجابت خدا و رسول ( صلى الله علیه و آله ) هیچ کس از آن حیات ویژه برخودار نمى شود. بنابراین کار دین ، رساندن انسانها به مرحله بالاتر از حیات یعنى حیات انسانى است به طورى که هیچ کس بدون نمى تواند به این مرحله از حیات نایل شود. لذا کسانى که دیندار و اهل اجابت دین نیستند داراى حیات هستند، ولى حیات مرحله گیاهى و حیوانى . اما حیات انسانى فقط ویژه اهل دین است .حال باید دید که این حیات را چگونه براى پیروان خود تاءمین مى کند و به عبارت دیگر پیروان یک دین چه باید کنند تا از حیات مرحله بالاتر برخوردار شوند؟ آیه مذکور جواب این سوال را به روشنى داد و آن اجابت خداوند و پیامبرش است در دینى که براى انسانها آورده است . تعالیم و دستورات حیات بخش دینى به سه بخش تقسیم مى شوند که پیروان آن باید با هر سه بخش رابطه مناسبى بر قرار کنند.
الف - عقاید یا اصول دین که همان جهان بینى و اندیشه ها و افکار انسانى است .
ب - اخلاقیات که مبتنى بر جهان بینى است و مراد از آن ملکات و صفات ثابت روحى است .
ج - احکام یا فروع دین که دستور العمل عبادات ، معاملات و قسمتى از ارتباطات انسان است براى رسیدن به حیات ویژه انسانى و یا به تعبیر قرآن حیات طیبه مى باشد. پیروان دین بایستى به سلسله اى از عقاید حقه و صحیح که در متن تعالیم دینى جاى دارد متعقد باشد، عقایدى از قبیل : مبداء معاد، نبوت ، امامت و....
بنابر این دین عامل اساسى حیات ویژه بشرى است که انسان با اجابت آن ، یعنى بر قرارى ارتباط صحیح روحى و عملى با همه بخشهاى آن به این حیات طیبه دست پیدا خواهد کرد.به عبارت دیگر حیات طیبه مجموعه اى از عقاید، اخلاق و اعمال مطابق دستور خداوند (اعمال صالح ) است .
مراحل حیات انسان 
دین براى حیات انسان دو مرحله یا دو نشئه را معرفى مى نماید:
مرحله یا نشئه دنیا که محدود و موقت است و در حقیقت مرحله مقدماتى حیات اوست .
مرحله یا بشئه آخرت که نامحدود و جاودانه است و نتیجه و محصول حیات دنیاست .
ما در این مقاله به تناسب بحثمان به معرفى اجمالى این دو مرحله مى پردازیم .
حیات دنیا و اقامت موقت انسان در زمین 
همه موجودات عالم به تناسب ساختار وجودى خود و کمالات ویژه شان ، حرکت و بازگشتى به سوى خداوند دارند و خداوند به عنوان کمال مطلق و خالق و رب و اله آنها، مقصود نهایى و هدف همه موجودات است . انسان نیز از این مسیر عمومى مستثنى نیست . او نیز همراه با کاروان هستى به سوى مبداء متعال و مقصد اعلى در حرکت است و در نهایت همراه با سایر موجودات به لقاى رب خود خواهد رسید. انسان با داشتن روحى الهى ، حرکت به سوى ابدیت و به سوى رب خود را، از زمین آغاز مى کند.ولم فى الارض مستقر و متاع الى حین قال فیها تحیون و فیها تمو تون و منها تخرجون .
استقرار شما در زمین و بهره مندیتان از آن براى مدتى معین است . در این زمین زندگى مى کند و در آن مى میرد و از آن بر انگیخته مى شوید.
به عبارت دیگر زمین مرکزى موقت براى زندگى و حیات انسان است . این مدت موقت از زندگى از روى زمین ، در زبان دین به
حیات دنیا نامیده مى شد.
امام على (علیه السلام ) علت این نامگذارى را چنین بیان مى فرماید:
انما سمیت الدنیا دنیا، لاتها ادنى من کل شى ء
بدرستى که دنیا، دنیا نامیده شد به دلیل اینکه از هر چیزى پست تراست .
حیات دنیا همان طور که از نامش پیداست پست ترین مرحله از مراحل حیات و پایین ترین مرحله وجود است . لذا کمترین کمالات ، از جمله حیات در آن ظهور دارند.حیات واقعى در آخرت است که باطن و اصول این جهان است و همه و کمالات به طور تام و کامل و خالص در آن است . هر چه از کمالات در دنیاست ، از آن عالم تابیده است و این مقدار از حیات دنیا و کمالات آن ، آن قدر کم و ضعیف است که در برابر آخرت بازیچه اى بیش ‍ نیست . به طور کلى هر کمالى را که خداوند در زمین قرار داده است ، متناسب با حیات دنیاست . یعنى حیات ضعیف و پست . خداوند در این باره مى فرماید:
فما او تیتم من شى فمتاع الحیوه الدنیا و ما عندالله خیر و ابقى للذین امنوا و على ربهم یتو کلون
آنچه که از نعمتهاى دنیا به شما داده شده متاع متناسب با حیات دنیاست و آنچه نزد خداست بسیار بهتر و باقى تراست - ولى - براى کسانى که ایمان بیاورند و در کارهایشان به پروردگارشان توکل کنند.
اصل هر چیزى و هر کمالى نزد خداست .
ان من شى ء الا عند نا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم .
هیچ چیز در عالم نیست مگر آنکه خزینه هاى آن نزد ماست و ما چیزى نازل نمى کنیم مگر به اندازه معین .
بنابر این آنچه که نزد خداست بهتر و باقى تراست . ولى شرط رسیدن به کمالات سعادت بخش ابدى ، ایمان و تقواست . در جاى دیگر مى فرماید:
و ما او تیتم شى ء فمتاع الحیوه الدنیا و زینتها و ما عندالله خیر و ابقى افلا تعقلون .
آنچه که از نعمتهاى این دنیا به شما داده شده است ، متاع و زیورى متناسب با حیات پست - دنیا- است و آنچه نزد خداست بسیار بهتر و باقى تراست آیا تعقل نمى کنید ؟