عوامل سقوط حکومت ها : جلوگیرى از حق و گرایش به باطل

حق  و باطل  دو واژه اند که در فرهنگ دین کاربرد دارند. اگر در موارد غیر دین هم به کار رفته است باز بیرون از زمینه آن نیست ، جنبه و صبغه دینى دارد و بشر آن را از پیامبران فرا گرفته است . هر چه سزاوار نابودى و از بین رفتن باشد به آن باطل  گفته مى شود و هر چه باید ماندنى و موجود باشد حق است . هر چه رنگ خدایى دارد حق  و هر چه آنچه رنگ ضد خدایى دارد باطل است : ذلک باءن الله هو الحق و اءن ما یدعون من دونه البالطل. آن براى این است که خداوند حق است و هر چه غیر از او را بخوانند باطل است . همانطور که گفته شد در نفس باطل از بین رفتن و هلاکت وجود دارد. لذا حضرت موسى به ساحران مى فرماید: آنچه از سحر بیاورید خداوند نابود خواهد کرد. ما جئتم به السحر ان الله سیبطله  و یمح الله الباطل و یحق الحق بکلماته  خداوند به وسیله کلمات خود باطل را محو و نابود و حق را پا برجا مى کند. در آیه دیگرى معادل محو کردن ، باطل کردن  را آورده به عبارت دیگر هر دو یک معنا بکار رفته است :لیحق الحق و یبطل الباطل  . در یمح و یبطل  معنا یکى شده است .در آیه دیگر آمدن حق  و رفتن باطل  ذکر شده است :  قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا  بگو حق آمد و باطل رفت . بطور حتم باطل رفتنى است . در آیه دیگرى از بین رفتن باطل را بخاطر انداختن ، زدن ، یا گذاردن حق بر آن ذکر مى کند:  بل نقذف بالحق على الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق  : بلکه حق را بر باطل مى زنیم تا مغزش متلاشى شود که ناگهان باطل رفتنى است . از تمام آیات مذکور استفاده مى شود بر پیشانى ، باطل مهر نابودى زده شده است .باطلگریان چه بخواهند چه نخواهند. باطل را نمى شود نگهداشت و حق را نمى شود از بین برد. حق ماندنى و باطل رفتنى است .هر کجا خواسته اند باطل را حفظ کنند، لباس حق به آن پوشانده اند تا بتوانند آن را پابرجا نگهدارند و با حق مخلوط نموده اند تا قوام و ثبات پیدا کرده و ماندنى شده است و هر کجا خواسته اند حق را نابود کنند آن را با باطل ممزوج کرده اند تا بتوانند بنیانش را براندازند. قرآن خطاب به یهودیان مى گوید در تورات ننویسید هر چه را از آن نیس تا حق به وسیله باطل مخلوط گردد  لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و اءنتم تعلمون حق را به وسیله باطل نپوشانید و حق را کتمان نکنید در حالى که خودتان مى دانید. اهل کتاب براى اینکه تحریفات و انحرافات خود را به عنوان دین که حق است ، مطرح کنند لباس کتاب آسمانى به آن پوشاندند تا بتوانند باطل را جایگزین حق نمایند و الا ماندن با ذات و روحیه باطل که نابود شدنى است سازگارى ندارد. اگر چهره باطل را آرایش حق دادیم دوام مى آورد و در غیر این صورت نمى ماند. امام على علیه السلام مى فرماید: بسا گمراهى که به آیه اى از کتاب خداى سبحان آراسته شده است همانطور که پول مسى را به نقره اندوده اند: کم من ضلالة زخرفت بآیة من کتاب الله سبحانه کما زخرفت الدرهم النحاس بالفضة المموحة  امام على علیه السلام مى فرماید: حق در وصف کردن گسترده ترین چیز است ولى ضیق ترین و تنگ ترین چیز در انصاف دادن به یکدیگر است  لذا حق مفهوم گسترده اى دارد. از حق الله گرفتن تا حق الناس مى شود به راحتى درباره اش بحث کرد ولى در میدان 
وقتى به آیات قرآن درباره اقوام پیامبران مراجعه مى کنیم ، مى بینیم آنان از تبلیغ حق توسط انبیاى عظام جلوگیرى مى کردند و براى اینکه مانع آنان شوند، تهدید به اخراج مى کردند:
قال الملاءالذین استکبروا من ق