صفات آمر به معروف و ناهى از منکر

 انمـا یـامـر بـالمعروف و ینهى عن المنکر من کـانت فیه ثلاث خصال:
1
ـ عالم بما یامر, عالم بما ینهى.
2
ـ عادل فیما یامر, عادل فیما ینهى.
3
ـ رفیق بما یـامـر , رفیق بما ینهى. کسـى امـر به معروف و نهى از منکـرمى کند که در او سه ویژگى باشد :
1
ـ به آنچه امـر کنـد دانـا بـاشـد و بـدانچه نیز نهى کنـد دانـا بـاشد,
2
ـ در آنچه امـر کنـد عادل بـاشـد و در آنچه نیز نهى کنـد عادل بـاشد,
3
ـ به آنچه امر کند با نرمش امر کند و بدانچه نیز نهى کند با نرمش نهى کند.  امام صادق

سه ویژگى برجسته مومن

لایکـون المـومـن مـومنـا حتـى تکـون فیه ثلاث خصـال :

 1ـ سنه من ربه .
2
ـ وسنه من نبیه.
3
ـ و سنه من ولیه. فـاما السنه مـن ربه فکتمان سـره. و امـا السنه من نبیه فمـداراه الناس . و امـا السنه مـن ولیه فـاصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء. مـومـن , مـومـن واقعى نیست, مگـر آن که سه خصلت در او بـاشــد: سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پیـامبـرش و سنتـى از امـامـش. اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پیغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر کردن در زمان تنگدستـى و پریشان حالى است  امام رضا (ع )

حق مادر بر فرزند

فحق امک فان تعلم انها حملتک حیث لایحمل احد واطعمتک مـن ثمره قلبها ما لا یطعم احـد احـدا. و انها وقتک بسمعها و بصـرها و یـدها و رجلها و شعرها و بشـرها و جمیع جـوارحها مستبشره بذلک , فرحه, مـوبله محتمله لما فیه مکروهها و المها و ثقلها و غمها حتـى دفعتها عنک یـدالقـدره و اخرجتک الـى الارض فرضیت ان تشبع و تجـوع هـى و تکسـوک و تعرى و تـرویک و تظما و تظلک و تصحـى و تنعمک ببـوسها و تلذذک بالنـوم بارقها و کان بطنها لک و عاء و حجرها لک حـواء و ثدیها لک سقاء و نفسها لک وقاء , تباشر حر الـدنیا و بـردها لک و دونک , فتشکرها علـى قـدر ذلک و لا تقـدر علیه الا بعون الله و تـوفیقه. و اما حق مادرت ایـن است بدانى او تو را در شکـم خود حمل کرده که احدى کسى را آن گـونه حمل نکنـد و از میـوه دلـش به تـو خـورانیده که کسـى از آن به دیگرى نخـورانـد, و اوست که تـو را بـا گـوش و چشـم و دست و پا و مـو و همه اعضایـش نگهدارى کرده بدیـن فداکارى شاداب شادمان و مواظب بـوده و هر ناگوارى و درد و سنگینـى و غمـى را تحمل کرده تا توانسته دست قـدرت مکروهات را از تـو دفع نموده و تو را ازآنها رهانده و به روى زمیـن کشانده و باز هـم خوش بوده که تو سیر باشى و او گرسنه, و تو جامه پوشى و او برهنه باشد, تو را سیراب کند و خود تشنه بماند, تو را درسایه بدارد و خـود زیر آفتاب باشد و با سختى کشیدن تـو را به نعمت رساند, و با بیخوابى خود, تو را به خواب کند, شکمـش ظرف وجود تو بوده و دامنش آسایشگاه تو و پستایش مشک آب تو و جانـش فداى تو و به خاطر تو , و به حساب تـو, گرم و سرد و روزگار راچشیده است. به ایـن اندازه قدرش را بـدانـى و ایـن رانتـوانـى مگـر به یـارى و تـوفیق خـدا.  امام سجاد